عشق من . جان دلم . به خدای احد و واحد دوست دارم .
از وقتی شنیدم داری میری از ایران آرمو قرار ندارم حتی بغض و اشک وگریه هم آرومم نمیکنه . یادمه روز اول بهم گفتی اگه تنها باشی از اینجا میری و همه چیزو رها میکنی . نرو بمونو عاشقی کن با من .
بزارکنار غرور مردانه تو بیا دوباره دستمو بگیر عاشقی کن با من ، عاشقی یعنی رسیدن به خدا و تو تنها مرد زندگیم بودی وهستی و با تو میشه به خدا رسید .
بیا هر دومون فراموش کار بشیم از نو شروع کنیم . باورت دارم ای خوب دست نیافتنی .
من گناهی ندارم فقط دارم تاوان اشتباه پدرو مادرمو میدم .
تاقبل از تو هیچ وقت طعم عشق رو نچشیده بودم ولی حالا احساس میکنم پرم از عشق تو . مطمئنم اشتباه نمیکنم . تورو بیشتر از خودم دوست دارم مگه عشق همین نیست ؟
توی این یه سال گذشته بدجور شکستم ، آخرین بار یادته ؟ خوردم کردی .
موهای سرم سفید شده قلبم شکسته و زندگیم پوچ شده .
ولی میخوام که فراموش کنم همه رو اینو نزاربه پای گدایی عشق ازتو ،تو هم پری از عشق من نمیخوای که حرف بزنی.
تو فکر می کنی من ازت غافل شدم فراموشت کردم ؟ اشتباه میکنی هر روز بی صدا میام و میبینمت و بهت سر میزنم حرفهاتو میشنوم و به صورتت نگاه میکنم .
برگرد به سمتم فقط یه بار دیگه ، یه بار دیگه بهم فرصت بده ، بیا ، بیا
تو که عاشقی بیا من پر از باتو بودنم ولی دنیام خالیِ از توست.