کاش میشد انصراف داد !
از زندگی.
خسته ام . .
دلتنگم. .
دلشکسته ام. .
سردم. .
یخم. .
بی روحم. .
این روزا .
تو تنها کسی بودی که دوستت داشتم و درکم کردی و گفتم همونی هستی که باید احساسمو برای تو نشون بدم ولی تا خواستم بهت تکیه کنم رفتی !
گفتم تو همون کسی هستی که باید دلمو بهت بدم ، تو اهل دلی ، ولی چه زود منو رها کردی ؟
باورت میشه تو رفتی منو تنها گذشتی ولی من هنوز از تو میگم . از عشق تو؟
باورت میشه که اینهمه عاشقم کرده باشی ؟
بهم میگن زیاد وفادار بودن ؛ هم خوب نیست.
بهم میگن اگه دوست داشت ؛ تنهات نمیزاشت.
بهم میگن اگه لیاقتتو داشت ؛ نمیرفت.
ولی من ؛ فقط سکوت میکنم درجوابشون .
حرفی ندارم بزنم . چیزی به ذهنم نمیرسه .
من کجای این قصه گیر کردم؟
خوب ها مال خوب ها
ما با یاد خوب ها عاشقی میکنیم . . .
ما با عشق خوب ها
ثانیه ها را سر میکنیم.
دلم میخواد متفاوت زندگی کنم . .
بزارهمه بگن . دیوونه ام . . .
با یادت زندگی میکنم .
همیشه با تو حرف میزنم . . بهت میگم دوست دارم . . وتو تلخ تر از همیشه ؛ سکوت کردی و فقط به چشم هام نگاه میکنی.
خدایا شکرت.برای همه چیز شکر.
برای داده هات . نداده هات . چیزهایی که بهم دادی و ازم گرفتی.چیزهایی که ندادی و میخوای بدی . چیزهایی که قرار نیست داشته باشمشون ؛ برای همه و همه چیز شکر.
درسته که عشقم رفت . بازهم شکرت ، بهم دادیش ، دوسش داشتم و دارم ، هیچ وقت فراموشش نمیکنم . با خاطره هاش زندگی میکنم و روزها و لحظه ها و ثانیه ها سپری میکنم .
دوست دارم خدایا .
دوست دارم عشق من .
نمیدونم دیوونه شدم یا عاقل .
چه آرامش خنده داری دارم اینروزا . تو رفتی من سکوت کردم . دیگه اشکی هم ندارم از چشم هام سرازیر بشه .
همه میگن تو چته ؟ همه منو دیوونه میخونن . همه میگن لبخند پنهون نمیکنه غمتو !
نمیدونم این آرامش از پی چی هست ؟ دلتنگتی یا که مطمئن شدن از اینکه دیگه نمیبینمت .
آخه عشق من بین خودمون بمونه این بی حسی ؛ جسم سرد من همه و همه هدیه تو به من ! هیشکی نمیدونه.
عشق من . . برو برو برو . . خدا به همرات . . من میمونم و با عشقت زندگیمو میسازم.
پنج شنبه شده خدایا ؟ مگه ازت خواهش نکردم هیچ وقت پنج شنبه نیاد . منکه خواهش کردم نزاری عشقم بره ؟
پس چی شد ؟ مگه بنده ات هر چی بخواد کمکش نمیکردی ؟مگه نگفتی عاشق ها رو بهم میرسونی؟
نگرانم خدایا ! از عشقم خبر ندارم یعنی هنوز هست ؟ یا رفته ؟
خدایا کاری بکن ! بغضم از دیشب نشکسته ، اگه از ایران رفته من چه بلایی سرم میاد ؟
سلام خدای مهربانم
سلام عشق من
سلام به خودم ، خودی که گمش کردم
ساعت 11.15 چهارشنبه 4 دی 92 هست . کمتر از یک ساعتی مونده بشه پنج شنبه .
عشق من امیدوارم و کلی هم دعا کردم پنج شنبه هیچوقت نیاد . که اگه بیاد و تو از ایران بری میشه پایان عشق من و تو .
آخه نمیدونی عشق من ! نمیدونی چقدر سخته و دردآور که از یه چیزی یه اتفاقی خبر داشته باشی که میخواد بیفته ولی نتونی جلوشو بگیری. نتونی مانعش بشی.
خدایا ازت ممنونم که بهم عشق دادی . می دونم و بهت اعتماد دارم که رنج در عشق هم هست به خودت دعا و توکل میکنم عشق منو که هدیه ی خودت بهم برگردون . من عشقمو از خودت میخوام ، میدونم اگه بهم دادی یعنی مال من بین منو عشقم فاصله افتاد ، تو که خداییوخدایی خوب میدونی از همه چیز با خبری رحمی کن به دل شکسته ام و چشماهای بارونیم.
دلم میخواد همین الان بهت زنگ بزنم گوشی رو برداری و بدون احول پرسی بهت بگم . نروعشق من . نرو . به خدا من تو رو دوست دارم . من تو رو عاشقانه دوست دارم به همون عشق پاکی که بینمون بود قسم دوست دارم.بیا عشق پاکمونو دوباره زنده اش کنیم.بیا کنارم بشین . بیا به چشم های بارانی امشب من نگاه کن قول میدم بهت اگر چیزی جز دوست داشتن در اون دیدی دیگه عاشقت نباشم . دیگه نگم عشق من.
خدایا امشب عجیب حالم!
میشه بیای کنارم بشینی؟
من چیزی نگم
وتو ازچشمام همه چیزو بخونی
وبگی بیا این هم عشق تو.