آرامش

نمیدونم دیوونه شدم یا عاقل .

چه آرامش خنده داری دارم اینروزا . تو رفتی من سکوت کردم . دیگه اشکی هم ندارم  از چشم هام سرازیر بشه .

همه میگن تو چته ؟ همه منو دیوونه میخونن . همه میگن لبخند پنهون نمیکنه غمتو !

نمیدونم این آرامش از پی چی هست ؟ دلتنگتی یا که مطمئن شدن از اینکه دیگه نمیبینمت .

آخه عشق من بین خودمون بمونه این بی حسی ؛ جسم سرد من همه و همه هدیه تو به من ! هیشکی نمیدونه.

عشق من . . برو  برو  برو . . خدا به همرات . . من میمونم و با عشقت زندگیمو میسازم.

خدایا کاری بکن

پنج شنبه شده خدایا ؟ مگه ازت خواهش نکردم هیچ وقت پنج شنبه نیاد . منکه خواهش کردم نزاری عشقم بره ؟

پس چی شد ؟ مگه بنده ات هر چی بخواد کمکش نمیکردی ؟مگه نگفتی عاشق ها رو بهم میرسونی؟

نگرانم خدایا ! از عشقم خبر ندارم یعنی هنوز هست ؟ یا رفته ؟

خدایا کاری بکن ! بغضم از دیشب نشکسته ، اگه از ایران رفته  من چه بلایی سرم میاد ؟

خدایا امشب عجیب حالم!

سلام خدای مهربانم

سلام  عشق من

سلام به خودم ، خودی که گمش کردم

ساعت 11.15 چهارشنبه 4 دی 92 هست . کمتر از یک ساعتی مونده بشه پنج شنبه .

عشق من امیدوارم و کلی هم دعا کردم  پنج شنبه هیچوقت نیاد . که اگه بیاد و تو از ایران بری میشه پایان عشق من و تو .

آخه نمیدونی عشق من ! نمیدونی چقدر سخته و دردآور که از یه چیزی یه اتفاقی خبر داشته باشی که میخواد بیفته ولی نتونی جلوشو بگیری. نتونی مانعش بشی.


خدایا ازت ممنونم که بهم عشق دادی . می دونم و بهت اعتماد دارم که رنج در عشق هم هست به خودت دعا و توکل میکنم عشق منو که هدیه ی خودت بهم برگردون . من عشقمو از خودت میخوام ، میدونم اگه بهم دادی یعنی مال من بین منو عشقم فاصله افتاد ، تو که خداییوخدایی خوب میدونی از همه چیز با خبری رحمی کن به دل شکسته ام و چشماهای بارونیم. 


دلم میخواد همین الان بهت زنگ بزنم گوشی رو برداری و بدون احول پرسی بهت بگم . نروعشق من . نرو . به خدا من تو رو دوست دارم . من تو رو عاشقانه دوست دارم به همون عشق پاکی که بینمون بود قسم دوست دارم.بیا عشق پاکمونو دوباره زنده اش کنیم.بیا کنارم بشین . بیا به چشم های بارانی امشب من نگاه کن قول میدم بهت اگر چیزی جز دوست داشتن در اون دیدی دیگه عاشقت نباشم . دیگه نگم عشق من.



خدایا امشب عجیب حالم!

میشه بیای کنارم بشینی؟

من چیزی نگم 

وتو ازچشمام همه چیزو بخونی

وبگی بیا این هم عشق تو.

خدایا به دادم برس

خسته ام خدایا . کاش هیچ وقت فردا نیاد . کاش هیچ وقت پنج شنبه 5 دی ماه 91 نیاد. کاش نباشم که اون روزو ببینم .

من کجای این قصه گیر کردم . 

کسی که بهم میگفت عاشقتم دوست دارم کجای این قصه ، کدوم مکان ، تو چه ساعتی ، منو جا گذاشته ؟ 

خدایا به دادم برس . عشقم داره میره .


من بی تو

من بی تو می میرم ، اگر جسمم هم زنده باشه روحم مرده است و احساسم نابود شده .

خدایا می شود ؟

می شود کمی مرا همراهی کنی؟

می شود کمی از غرور من ، عشقم و آدمیان کم کنی ؟

می شود کمی بینایی بدهی ؟کمی دل؟ کمی مهربانی؟

می شود کمی از بغض هایم کمتر شود ؟ کمی از دلتنگی هایم؟

می شود کمی بر این دل شورم  شیرینی عطا کنی؟

می شـود کمی من بـخـواهــم تـو بـگـویی بـیـا بـنــده ام ایـن هــم آرزوی تـو ؟

می شود کمی بیایی و کنارم باشی؟ و عشق من هم باشد ،و لحظاتی را برای هم باشیم؟

می شود کمی دل بی تابم را آرامش کنی ؟ می شود جسم پریشان حالم را سلامتش کـنـی ؟ 

می شود کمی دنیا را به عقب برگردانی ؟ یا نگهش داری جلوتر نرود ؟ فـقـط هـمــین امــروز بـاشـد ؟

می شود زیادتر از همه ی آن ها عشقم را به من مجنون باز گردانی ؟ دستانش را در دستم بـــگـــذاری ؟
می شود دیگر هیچ پنجشنبه ای در تاریخ ورق نخورد؟
می شود هیچ وقت 5 دی سال92 نیاید ؟
می شود او بیاید ؟ ، برای همیشه بیاید و دیگر مرا در هیچ ثانیه و ساعت و مکانی جای نگذارد؟
خدایا می شود ؟

با تو میشه به خدا رسید

عشق من . جان دلم . به خدای احد و واحد دوست دارم . 

از وقتی شنیدم داری میری از ایران آرمو قرار ندارم حتی بغض و اشک وگریه هم آرومم نمیکنه . یادمه روز اول بهم گفتی اگه تنها باشی از اینجا میری و همه چیزو رها میکنی . نرو بمونو عاشقی کن با من .

بزارکنار غرور مردانه تو بیا دوباره دستمو بگیر عاشقی کن با من ، عاشقی یعنی رسیدن به خدا و تو تنها مرد زندگیم بودی  وهستی و با تو میشه به خدا رسید . 

بیا هر دومون فراموش کار بشیم از نو شروع کنیم . باورت دارم ای خوب دست نیافتنی .

من گناهی ندارم فقط دارم تاوان اشتباه پدرو مادرمو میدم .

تاقبل از تو هیچ وقت طعم عشق رو نچشیده بودم ولی حالا احساس میکنم پرم از عشق تو . مطمئنم اشتباه نمیکنم . تورو بیشتر از خودم دوست دارم مگه عشق همین  نیست ؟ 

توی این یه سال گذشته بدجور شکستم ، آخرین بار یادته ؟ خوردم کردی . 

موهای سرم سفید شده قلبم شکسته و زندگیم پوچ شده . 

ولی میخوام که فراموش کنم همه رو اینو نزاربه پای گدایی عشق ازتو ،تو هم پری از عشق من نمیخوای که حرف بزنی.

تو فکر می کنی من ازت غافل شدم فراموشت کردم ؟ اشتباه میکنی هر روز بی صدا میام و میبینمت و بهت سر میزنم حرفهاتو میشنوم و به صورتت نگاه میکنم .

برگرد به سمتم فقط یه بار دیگه ، یه بار دیگه بهم فرصت بده ، بیا ، بیا

تو که عاشقی بیا من پر از باتو بودنم ولی دنیام خالیِ از توست.


اصــلا . دلــم مـی خـواهـد کـه فـرامـوشـی داشـتــه باشــم

فــــرامـــوشــی دارم


اصــلا


دلــم مـی خـواهـد کـه فـرامـوشـی داشـتــه باشــم


مــدام بـگــویـم دوستــت دارم


و تـــو


هــربــار بــگــویــی


تـــو دیــوانـــه ای


ومــن


فــرامـــوشـــیــم گــُـــل کــنــد


بــاز هـــم  بــگــویــم دوســتــت دارم



فقط بیا و کنام باش

طولانی ترین شب سال هم بدون تو داره میگذره .برای من سخت تر از همیشه داره میگذره . خوب میدونم این زمستون ، نبودنت و نداشتن دمار از روزگارم میاره .منم پشت این پنجره میشینمو زل میزنم به باران و برف و سرما تا تو بیای .هرچقد طول بخواد بکشه ، بکشه فقط بیا و کنام باش .



بیا قاب تصویرها رو با هم بشکنیم بهم برسیم و عاشق هم باشیم

گفتی فراموشم کن

خودت بگو حالا 

تو چی ؟

تو فراموشم کردی ؟

دیگه تصویری از من توی ذهنت نداری ؟

دیگه تو هیچ ثانیه و لحظه ای داشتن منو آرزو نمیکنی ؟

دیگه نمیگی کاش الان پیشت بودم؟

دیگه نمیکی کاش باشی و بفهمی حسو حالمو ؟

دیگه نمیخوای هم صحبتی داشته باشی که درکت کنه ؟

دیگه نمیگی ماه من ؟

دیگه نمیخوای بدونی فرشته ات چه حالی داره تو شب هاش؟

دیگه نمیخوای بدونی از چی ناراحتم ؟ چی اذیتم میکنه؟


تو که فراموشم نکردی بیا قاب تصویرها رو با هم بشکنیم بهم برسیم و عاشق هم باشیم.